پست ثابت
خودم
رفته بودیم واسه داداشم خواستگاری
دیدیم عروس نشسته خیلی ریلکس با شلوار لی تنگ و تیشرت قرمز آستین کوتاه یقه باز . چادر که هیچ روسریم سرش نبود!
مامانم تو گوشم گفت: خوبه والله نه شرمی، نه حیایی، نه …
.
.
.
.
.
همینجوری که داشت میگفت عروس با چادر از آشپزخونه چایی به دست اومد سلام کرد!
هیچی دیگه فهمیدیم اون داداش عروس بود!
یعنی اگه راه داشت خودم میگرفتمش . خیلی ماه بود شما که ندیدینش .!!!!!
میخوام ببرمتون به اون قدیمای دور......
مااااااااااامااااااااااااان تموم شد..
بیا منو بیشووووووووور............
دوس دختر رفیقم بهم زنگ زده
میگه : میخوام واسش کادوی تولد بگیرم
میشه محبت کنی بگی آیفون 5 رو بیشتر میپسنده یا آیپد ؟
***
اونوقت من یه شب فلش دوس دخترم
دستم جا موند ساعت 2 صبح زنگ زد بیدارم کرد
گفت : فلش منو پیچوندی دیگه ؟ فلشت میکنم سگ خووووووور :|
همه ی ﻣﺮﺩﻡ ﺷﺒﺎ ﺗﻮ ﺗﺮﺍﺱ ﻭﯾﻼﺷﻮﻥ ﮔﯿﺘﺎﺭ ﻣﯿﺰﻧﻦ
ﺗﺎ ﺧﻮﺍﺑﺸﻮﻥ ﺑﺒﺮﻩ ، ﺯﯾﺮ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻣﺎﻡ ﯾﻪ ﻭﺍﻧﺘﯽ ﻫﯽ ﺍﺳﺘﺎﺭﺕ ﻣﯿﺰﻧﻪ
ﻻﻣﺼﺐ ﺭﻭﺷﻨﻢ ﻧﻤﯿﺸﻪ
ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ
ﺩﺳﺘﺘﻮ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺗﻮ ﺩﻣﺎﻏﺖ ﻭ ﻣﯿﮕﻦ “ :
ﺩﺍﺭﯼ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﯼ ﻓﻼﻧﯽ ﺭﻭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯼ؟ ”
با دوس دخترم رفتیم پارک،
تا خواستم بوسش کنم مأموره اومد گفت :
بیا این کلید رو بگیر برو اونجا راحت باش
فردا صبح کنکور دارم تا حالا اصلا نخوندم
تازه قراره فردا ساعت 5:30 بیدارم شم تا
ساعت 6 درس بخونم ساعت 7م برم سر جلسه بشینم ،
بنظرتون برنامه ریزیم خوبه ؟!؟!
یه عدد بین ۱ تا ۹ انتخاب کن.
با داداشم دعوام شده بود بابام اومد
بهم گفت بیخیال برو باهاش آشتی کن
رفتم توالت عمومی تانشستم دیدم
رودرش نوشته سمت راستتونگاه کن
برگشتم به سمت راست دیدم نوشته
سمت چپت رونگاه کن برگشتم به چپ
دیدم نوشته پشت سرتونگاه کن
پشت سرمونگاه کردم دیدم نوشته
کارتوبکن اینقدرم اینور اونورو نگاه نکن ...
لباسها در آب کوتاه میشوند و برنجها دراز.
زﻧﯽ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ ﺑﺮﺍﯼ ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ ﺑﻮﺩ.
بچه بودیم مارو میذاشتن
فرا رسیدن سالروز شهادت مظلومانه ی
حضرت فاطمه زهرا (س)
بر تمام شیعیان تسلیت باد
دخدر همکلاسی من تو دانشگاه:
سلام کامپیوترم ایراد پیدا کرده من:
سلام چه ایرادی؟ همکلاسی:
وقتی رمز عبورم رو میزنم به صورت
ستاره در میاد، من: خوب اون برای
امنیته که وقتی تو اتاق کسی هست
رمزتون رونگیره همکلاسیم:
درسته اما وقتی هم تنهام به
صورت ستاره نمایش میده :||| !!!!!
مسابقه پیامکی ایرانسل (هر پیام ۷۵تومان)
برنده: هر روز لپ تاپ
درکدام جنگ ناپلئون مرد؟
وقتی سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم
متوجه دختری بود که کنار دستم نشسته بود و اون
منو "داداشی" صدا می کرد .
یک برنامه نویس و یک مهندس در یک مسافت طولانی
هوایی در کنار یک دیگر در هواپیما نشسته بودند.
بچه: مامان چرا عروس ها لباس سفید میپوشن.!؟
خبرنگارميپرسه : گوسفندات چي ميخورن؟
مورتغال چیست؟
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺍﺷﺖ ﺳﺮ ﮐﻼﺱ ﯾﮑﯽ ﯾﮑﯽ
ﺍﺳﻤﺎﺭﻭ ﻣﯽ ﺧﻮﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﺑﺎﺭﺍﻧﻪ ﺭﺳﯿﺪ
ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﺮﺍﺑﺎﺭﺍﻧﻪ؟ﺩﺧﺘﺮ ﮔﻔﺖ ﺁﺧﻪ ﺭﻭﺯ ﺗﻮﻟﺪﻡ
ﺑﺎﺭﻭﻥ ﻣﯿﻮﻣﺪﻩ. ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺍﻫﻞ ﺩﻟﯽ ﺍﺯ ﺗﻪ ﮐﻼﺱ
ﮔﻔﺖ ﺧﻮﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯ ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ ﻧﺒﻮﺩﻩ....